برخیز ونظر بسوی ما کن گم گشته خویش را صدا کنگر عاشق مست روی ما ئی بر کو چه ما همی سفر کن
د ا نی که در این کویر سوزان یک لحظه ی بوسه ات دهد جاناز بهره چه در دریغ آنی از مرگ لبم تو شاد مانی؟